برچسب : اگر به این کارها ادامه بدید موفق میشوید, نویسنده : سارا sara1858 بازدید : 52
من با دختر بچه که جن بود دو ست بودم وحالا اون رفته به خاطر ازداوجم من دلتنگشم راهی روبه من پشنهادبدید دوباره برگرده
حس خوب...برچسب : یادم بدید چطوری احضارش کنم , نویسنده : سارا sara1858 بازدید : 56
50سال پیش در اهوازدر منطقه ای به نام ویس دختری کوچکی که مادرش را ازد دست داده بود ونامادری بدی داشت زندگی می کرد یک روز سرد زمستانی نامادریش اورا مجبور به شستن لباس کنار رود کارون کرد دخترهم با دستانی یخ زده وسرد مشغول شستن لباسهابود ناگهان باد سردی شروع به وزیدن می کند ویک دفعه دخترک لاغر ونهیف پاییش سر میخورد ودررودخانه غرق میشود وکسی جسداوراپیدانمیکند ولی روح اش هنوز آرام نگرفته ودنبال حس خوبی بود که با آدمها در ارتباط باشد تااین که من وخانواده ام که آن موقعه دراهواز زندگی می کردیم زوز سیزده به در به ویس رفتیم واگر اهوازی باشید منطقه تصفیه خانه کناررودکارون رامیشناسید یک خانه ای آنجا گلهای محمدی زیبای داشت رفتم از آنجاگلی راچیدم ومدام آن گل رابوکردم ناگاه دختربچه ای بالباس سفید که پایین آن هم ازطوربود رادیدم که خیره به من نگاه میکرد تا2قدم جلورفتم تا واضح تر اورا ببیمنم غیب شد ومن برای اینکه نترسم خودم را توجیه به فرار کردن اوکردم چندماه ازاین دیدارمن بااین دختربچه طول کشید تا اینکه خواهربزرگم صاحب یه پسربچه شد ومن بعداز3ماه به خانه انهارفتم وازپدرم خواستم شب کناراولین نوه اش بمانم تااینکه شب خواب که نه خواب نبود دخترک باهمان لباس سفید بلند رخت خواب مرا میکشید ومی خواست که خودش در کنارپسرخواهرم بخوابد
حس خوب...
برچسب : نویسنده : سارا sara1858 بازدید : 97
برچسب : نویسنده : سارا sara1858 بازدید : 44